ولادت ابراهیم فرزند پیامبر

در سال هفتم هجرت پیامبر اکرم برای ابلاغ رسالت خویش، نمایندگانی را به نقاط مختلف فرستاد. حاطب بن ابی بلتعه را نیز به سوی مقوقس، حاکم مصر فرستاد. مقوقس که بزرگ قبطیان بود، به نامه پیامبر احترام گذاشت و در پاسخ او، نام وی را بر نام خویش مقدم داشت. مقوقس هدایای گرانبهایی برای پیامبر فرستاد که در میان آنها کنیزی به نام ماریه بود. ماریه در تاریخ به ماریه قبطیه معروف است.

در اواخر سال هشتم هجرت، ماریه از پیامبر فرزندی به دنیا آورد که پیامبر او را ابراهیم نام نهاد. وقتی
سلمی، قابله‌ی ماریه، بشارت تولد فرزندش را داد، پیامبر هدیه گرانبهایی به او داد. رسول خدا روز هفتم تولد ابراهیم، گوسفندی را عقیقه کرد و موی سر او را کوتاه کرد و به اندازه وزن آن، در راه خدا نقره انفاق کرد.
ابراهیم در 18 ماهگی از دنیا رفت.

انس بن مالک می‌گوید:
هنگامی که ابراهیم چشم به دنیا گشود،
جبرئیل به حضور پیامبر آمد و این‌گونه به او سلام کرد:« السلام علیک یا ابا ابراهیم » (سلام بر تو ای پدر ابراهیم.)
پیامبر پس از ولادت ابراهیم فرمود:« دیشب برای من کودکی به دنیا آمد که او را همنام پدرم
ابراهیم قرار دادم.»

منابع:

  • بحارالانوار، ج21، ص 183

ماجرای مرگ ابراهیم فرزند پیامبر اکرم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در سال ششم هجرت، نمایندگانی را به کشورهای خارجی، از جمله مصر فرستاد.
حاکم مصر هر چند دعوت پیامبر را نپذیرفت، ولی همراه پاسخ نامه‌اش، هدایایی از جمله کنیزی به نام
ماریه برای پیامبر فرستاد. این کنیز بعدها افتخار همسری پیامبر را پیدا کرد و فرزندی برای رسول خدا آورد که پیامبر نامش را ابراهیم گذاشت.
پیامبر به شدت به ابراهیم علاقه مند بود ولی ابراهیم در 18 ماهگی بیمار شد و از دنیا رفت.

پیامبر در مرگ او به شدت غصه‌دار شد و در سوگ او چنین فرمود:« ای ابراهیم، کاری از ما برای تو ساخته نیست. تقدیر الهی برگشت پذیر نیست. چشم پدرت در مرگ تو گریان و دلش محزون و غمگین است، ولی هرگز سخنی که مایه خشم خداست، بر زبان جاری نمی‌سازد. اگر وعده صادق و حتمی خدا نبود که ما نیز به دنبال تو خواهیم آمد، در فراقت بیش از این گریه می کردم و محزون می‌شدم.»
آنگاه پیامبر خدا به
علی علیه السلام دستور داد بدن ابراهیم را غسل دهد و کفن کند. ابراهیم در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

منابع:

  • بحارالانوار، ج22، ص156

بقیع

بقیع نام زمینی است در مدینه که به دستور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به قبرستانی برای مسلمانان تبدیل شد.
اولین کسی که در آنجا به توصیه رسول خدا دفن شد
عثمان بن مظعون بود که از دوستان نزدیک پیامبر و امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شمار می‌رفت؛ علی علیه السلام در سخنانش او را بسیار یاد می‌کرد و از روی علاقه‌اش به او، نام یکی از فرزندانش را عثمان نهاد.
رسول خدا برخی از شهدای
احد و نیز فرزندش، ابراهیم، را در آنجا دفن کرد و به این ترتیب بر شرافت آن افزود. بعدها که عثمان بن عفان در قبرستان یهودی‌های مدینه به اسم حس کوکب دفن شد، معاویه بقیع را به قدری گسترده ساخت که قبر عثمان در بقیع قرار گیرد.
img/daneshnameh_up/5/5b/Baghi13.jpg


بقیع هم‌اینک مدفن 4 امام شیعه ( امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام باقر و امام صادق ) است. همچنین قبر بیشتر زنان پیامبر و نیز عباس عموی پیامبر و فاطمه بنت اسد، مادر امام علی علیه السلام، و برخی دیگر از بزرگان در این قبرستان قرار دارد. بقیع قبرستانی است مورد احترام همه فرقه‌های اسلامی، و اکنون در چند قدمی حرم پیامبر قرار دارد.

مسجد نَمِره

 

مسجدنمره

در سمت غربي عرفات ، مسجدي است بزرگ به نام (مسجد نمره) اين مسجد را به نام (مسجد ابراهيم) و (مسجد عرفه) هم مي خوانند . مسجد نمره احتمالاً در قرن دوم هجري بنا شده و پس از آن همواره مورد توجه مورخان و سفرنامه نويسان بوده است . محتمل است که مسجد از قرن نخست برپا بوده و بعدها تجديد بنا شده است . مساحت مسجد در عهد مهدي عباسي ، حدود هشت هزار متر مربع بوده و اين نشاني اهميتي است که اين مسجد در قرن دوم هجري براي مسلمانان داشته است . مسجد نمره در سال 559 هجري قمري به دست جواد اصفهاني وزير ، بازسازي شد و مساحت آن حدود 14400متر افزايش يافت . گويا اين مسجد در آن زمان بدون سقف و رواق بوده است ؛ سپس در عهد عثمانيها رواقهايي براي آن ساخته شد . بناي فعلي مسجد در عهد سعوديها ساخته شده و مساحت آن حدود هجده هزار متر مربع است . اکنون اين مسجد داراي رواقهاي متعدد و نيز چهار مناره است که در شرق و غرب آن قرار دارد .                                        میرمحمد میری

زمزم

 

زمزم

چاه زمزم از ديگر آثار مسجد الحرام است که با نامهاي : ( چاه اسماعيل ) ، ( حفيرة عبدالمطلب ) ، ( شفاء سقم ) ، ( عافيه ) ، ( ميمونه ) ، ( طعم ) ، ( برکه ) ، ( بره ) و ... شناخته مي شود . اين چاه در قسمت شرقي مسجد الحرام قرار دارد و همانند ديگر مشاهد حج ، از آثار ابراهيم ، اسماعيل و هاجر است . در روايات آمده است ، پس از آن که ابراهيم (ع) ، همسر و فرزندش را ترک کرد ، تشنگي بر آنها غالب شده و خداوند به وسيلي جبرئيل ، چاه زمزم را براي حفظ اسماعيل (ع) و هاجر پديد آورد . بدين صورت چاه زمزم آيه اي است از آيات الهي . در گذشته ، اين چاه آب مکه را تأمين مي کرد ؛ گرچه بعدها چاههاي ديگري نيز در مکه و اطراف آن ايجاد شده . عربها براي اين چاه تقدّس بسيار قائل بودند و حتي گويند که ساسان بن بابکان جدّ سلسلي ساساني نيز از اين چاه آب نوشيده است ! وجود اين چاه و اهميت آن براي مردم مکه ، باعث شد تا در قريش منصب سقايت به وجود آيد . اين منصب در اوان ظهور اسلام ، در دست عباس عموي پيامبر (ص) بود . گفته شده که در جاهليت مدت زماني اين چاه پر شده بود و سپس عبدالمطلب آن را از نو گشود . از آن زمان تا به امروز اين چاه مورد استفاده قرار مي گيرد ، گرچه هر از گاهي آب آن پايين و بالا مي شود . در روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) نوشيدن از آب زمزم سفارش شده و همي مسلمانان به متبرک بودن آن باور دارند . اکنون دولت سعودي نيز ظرفهايي از آب زمزم را به عنوان هديه در اختيار حجاج قرار مي دهد . هنگامي که بني عباس سقايت را حق خانوادگي خويش مي دانستند قبّه اي بر روي زمزم ساختند که قرنها برپا بود و بازسازي مي شد . در طرح توسعه اي که در عهد سعوديها به اجرا در آمد ، در کنار تخريب قبّي مقام ابراهيم ، ساختماني نيز که بر چاه زمزم بود ، خراب شد و تنها پلکاني براي رفتن به زيرزمين و استفادي از آب نصب گرديد . به علاوه ، آب زمزم به وسيلي لوله کشي به خارج از مسجد الحرام انتقال داده شد .
                                                                                                                    میرمحمد میری

اماکن مکه مکرمه ومدینه منوره

 
مسجد الحرام

فضائل و مقامات ابوطالب (ع)

و در ميان عموهاي حضرت رسول (ص)، حضرت ابوطالب و حمزه از همه افضل بودند. و ابوطالب اسمش عبدمناف است و کنيتش ابوطالب چنانکه پدرش عبدالمطلب فرموده:
وصيت من کنّيته بطالبٍ عبد منافٍ و هو ذوتجاربٍ
و آن بزرگوار سيد بطحاء و شيخ قريش و رئيس مکه و قبله قبيله بود.
و کان رحمه الله شيخاً جسيماً وسيماً، عليه بهاء الملوک و وقار الحکماء.
گويند: به اکثم بن صيفي حکيم عرب گفتند از که آموختي حکمت و رياست و حلم و سيادت خود را؟ گفت: از حليف حلم و ادب، سيد عجم و عرب حضرت ابوطالب بن عبدالمطلب و در روايات بسيار است که مثلش مثل اصحاب کهف است، ايمان خود را پنهان کرد تا بتواند پيغمبر(ص) را نصرت کند و شر کفار قريش را از آن حضرت بگرداند و ابوطالب مستودع وصايا و آثار انبياء بود و آنها را به پيغمبر(ص) رد کرد.
و در خبر است که نور آن جناب خاموش کند نورهاي خلايق را مگر پنج نور (که نورمحمد و علي و حسن و حسين و ائمه (عليهم السلام) مي باشد) و اگر گذاشته شود ايمان ابوطالب در کفه ترازويي و ايمان اين خلق در کفه ديگر، هر آينه رجحان و زيادتي پيدا کند ايمان ابوطالب بر ايمان ايشان! و اميرالمؤمنين (ع) دوست مي داشت که روايت شود اشعار ابوطالب و تدوين شود و مي فرمود: بياموزيد آن را و تعليم کنيد اولاد خود را؛ زيرا که آن جناب بر دين خدا بود و در اشعارش علم بسيار است.
و بالجمله: خدمات ابوطالب در دين و نصرتش از حضرت سيد المرسلين (ص) از آن گذشته است که بيان شود و بس است در اين مقام فرمايش پيغمبر(ص) که فرموده: پيوسته قريش از من جبان و ترسان بودند يعني جرئت بر اذيت مرا نداشتند تا وفات کرد ابوطالب؛ يعني آن وقت جرئت بر من يافتند و بر اذيت من اقدام کردند.
ابن ابي الحديد گفته:
ولـولا ابوطالب و ابـــنه
لما مثل الدين شخص فقاما
فذاك بمکة آوي و حامي
و ذاك بيثرب جسّ الحماما
و اما حمزة بن عبدالمطلب پس جلالتش بسيار است و در غزوه احد شهيد شد و ما شهادت او را نگاشتيم.
و جعفر بن ابي طالب (ع) در موته شهيد شد و ما در ذکر معجزات حضرت رسول (ص) و وقايع سال هشتم هجري شهادت او را ذکر کرديم.
                                                                                       میرمحمد میری

قبرستان ابو طالب-ع-

 

قبرستان ابو طالب يكى از زيارتگاههاى مسلمانان در مكه به شمار مى‏آيد.اين مكان را به نام مقبره معلى(يا معلاة)و مقبره بنى هاشم نيز مى‏شناسند.قبرستان ابو طالب محل دفن بسيارى از افراد خاندان بنى هاشم و برخى از نزديكترين ياران رسول خدا-ص-است.يكى از چهره‏هاى مهم بنى هاشم،عبد المطلب است.او از افراد بسيار با شخصيت مكه بود و در ميان عربها نفوذ فراوان داشت.عبد المطلب دو سال سرپرستى رسول خدا-ص-را عهده‏دار بود. اعمال او همچون سنتى در ميان عربها مورد پيروى قرار مى‏گرفت.

چهره شاخص ديگر،ابو طالب است.وى در پرده تقيه توانست‏حمايتى سخت از رسول خدا-ص-به عمل آورد.او در برابر انواع تهديدهاى قريش،حاضر به تسليم رسول خدا-ص-نشد و حمايت آشكار خود را از آن حضرت اعلام مى‏كرد.اشعار بسيار زيادى از ابو طالب بر جاى مانده كه علاوه بر ايمان عميق او،نشان دهنده چهره ادبى اين بزرگمرد هاشمى است.اين اشعار در ديوان وى،كه در قرن سوم فراهم آمده،موجود و به چاپ رسيده است.

وى در همان آغاز بعثت،فرزندانش على-ع-و جعفر را به خدمت رسول خدا-ص-فرستاد و خود نيز تا سال دهم بعثت كه زنده بود هرگز در دفاع از آن حضرت كوتاهى نكرد.

خديجه-س-چهره ديگر مدفون در قبرستان ابو طالب است.او زنى فداكار و ايثارگر و نخستين زن مؤمن به رسول خدا-ص-بود.وى تمامى اموال خود را وقف پيشبرد اسلام كرد و در برابر فشارى كه قريش بر رسول خدا-ص-وارد مى‏كردند،بهترين يار صميمى او در خانه محسوب مى‏شد.رسول خدا-ص-هميشه از او به نيكى ياد مى‏كرد تا جايى كه حسادت برخى از همسران وى برانگيخته مى‏شد،اما آن حضرت از تحسين خديجه-س-خوددارى نمى‏كرد. بر روى قبر خديجه بقعه‏اى بوده كه سعوديها آن را خراب كردند. (1)

در اين قبرستان بسيارى از عالمان شيعه نيز،كه در مكه درگذشته يا به شهادت رسيده‏اند، مدفونند.يكى از آنها سيد زين العابدين كاشانى است كه از بانيان تجديد بناى كعبه در سال 1039 ه.ق.است.در آن سال كعبه به وسيله سيل خراب شد و اين روحانى سيد،با كمك شمارى ديگر،آن را باز سازى كرد.اين قبرستان از زيارتگاههاى مورد علاقه مسلمانان،به ويژه شيعيان است و پيش از اين بر سر برخى از قبور،قبه‏هايى نيز بر پا بوده كه تخريب شده است. محيى لارى در قصيده بلند خود با نام‏«فتوح الحرمين‏»،از برخى از چهره‏هاى زاهد و صوفى ياد كرده كه در قبرستان ابو طالب دفن شده‏اند.از آن جمله شيخ على كرمانى،خواجه فضيل عياض و شيخ اسماعيل شيروانى است.او به قبر عبد الله بن زبير هم اشاره كرده است.عبد الله بن زبير همان است كه در سال 73 در كنار قبرستان ابو طالب توسط حجاج به دار آويخته شد. همو به قبر عبد الله بن عمر اشاره كرده است.

به نقل فاكهى،مورخ شهير مكه،او در باغ خرمانيه-جايى كه اكنون شهردارى مكه قرار دارد-دفن شده و اكنون جاى قبرش بر كسى دانسته نيست. (2) منصور عباسى هم كه در مكه درگذشت در همين قبرستان مدفون‏گرديد.

گاهى به غلط قبرستان ابى طالب به عنوان شعب ابى طالب!شناخته مى‏شود.همان گونه كه گفته شد،محل شعب ابى طالب جايى است كه اكنون با نام‏«شعب على‏»معروف است و تا فضاى باز خارج مسعى تا انتهاى سوق الليل-خانه‏هاى روبروى مسعى در بلنداى كوه-امتداد مى‏يابد.