گزارشي از آخرين لحظات معتمرین عمره دانش آموزی در تهران

روزگار خوش كاروان‌هاي عمره دانش آموزی


عمره‌گزاران دانش‌آموز، مسيري طولاني را طي مي‌كنند تا نام‌شان در ميان كاروانيان عازم مدينه و مكه به ثبت برسد، اين‌را مي‌شود از لابلاي كلمات و حرف‌هاي‌شان فهميد.
خروجي فرودگاه مهر‌آباد تهران، مملو از كاورپوشاني است كه پشت‌شان نوشته‌شده ستاد عمره دانش‌آموزي و از همه جالب‌تر نوع لباس‌هاي‌شان است كه نشان مي‌دهد علاوه بر تهراني‌ها، بچه‌هايي از كردستان و سيستان نيز راهي زيارتند.

تركيب كاروان‌ها، برگزيدگاني است كه از مراحل مختلف آزمون گذشته‌اند و حالا هر كدام از شهر يا روستايي به يك‌ديگر ملحق و راهي سفر شده‌اند؛ پس اصلي‌ترين فرصت براي آشنايي همين چند ساعت معطلي در فرودگاه است كه حتما خوش مي‌گذرد با خنده و خوردن و شوخي.

بچه‌هاي سيستان و بلوچستان، بعضي‌هاشان از شهري نزديك سراوان آمده‌اند، در 10 كيلومتري مرز كه به تازگي سخت لرزيده و خرابي به بار آورده است؛ بچه‌هاي كاروان تهران هم از شرق و غرب و جنوب استان تركيب شده‌اند،‌ با فرآيندي مشابه در حضور؛ و كردها كه آن‌ها داراي پراكنش گسترده‌تري‌اند از آذربايجان‌غربي گرفته تا كرمانشاه و كردستان و مازندران.

همگي بچه‌ها در سال سوم‌اند و وقتي ازشان مي‌پرسم كه الان سال دوازدهمي يا يازدهمي‌اند، معمولا حواس‌شان نيست و چند ثانيه‌اي توضيح لازم است براي اين‌كه تغييرات جديد نظام آموزشي يادشان بيايد.

يكي از بچه‌هاي تهران كه از رودهن آمده است كه اگر دوستان بيش‌تري پيدا كند احتمالا سفر بيش‌تر خوش خواهد گذشت و يكي از كردستاني‌ها هم از آزمون‌هاي گرفته‌شده و يكي از بلوچ‌ها هم از لطف خدا كه شامل‌اش شده است براي زيارت خانه‌اش.

تقريبا در ميان‌شان همگي بار اولي‌اند و يكي دو نفري بار دومي، كم‌تر خانواده‌هاشان به اين سفر رفته‌اند و با مخلوطي از هيجان و ترس و توسل راهي سفر شده‌اند؛ با اندوخته‌اي كه از يك لوح فشرده آموزشي پرحجم حادث شده و چند جلسه آموزش مناسك.

زمان سوار شدن به هواپيماست و بچه‌هاي صف مي‌كشند تا برخي براي اولين‌بار نه تنها از كشور خارج شوند، بلكه به هوپيما هم سوار شوند.




منبع:
http://news.hajj.ir/14/38850